دعای فرج منتظران حضرت حجت (عج)
منتظران حضرت حجت (عج)
 
شعر مهدوی نايبان خاص امام زمان چه کسانى بودند؟ نگاهي کوتاه به زندگاني حضرت امام زمان (عج) اللهم عجل الولیک الفرج علايم ظهور حضرت مهدى (عج) علايم و نشانه هاى حتمى ظهور امام زمان (عج) امام جواد (علیه السلام):

«افضل اعمال شیعتنا انتظار الفرج».

برترین اعمال شیعیانمان، انتظار فرج است.

غیبت نعمانى، ص 180


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 27 بهمن 1398 توسط محمد رضا توحیدی - سید ماهان حسنی

خروج سفیانی

یکی از نشانه‌های حتمی ظهور منجی از دیدگاه شیعیان است. به‌ باور ایشان سفیانی که دشمن سپاهیان حجت بن حسن (مهدی) است، بیش‌ترین سهم را در نبردهای قبل از ظهور دارد و با تظاهر به دینداری، گروه زیادی از مسلمانان را فریب می دهد و قیام‌اش را از شام آغاز می‌کند و عراق و حجاز را پس از جنگ‌های متعددی تسخیر می‌کند و سرانجام به‌دست حجت بن حسن (مهدی) کشته می‌شود.

 

حتمی بودن قیام سفیانی

امام جعفر صادق (ع) در روایتی در بحارالانوار دربارهٔ حتمی بودن قیام سفیانی می‌گوید:

سفیانی از نشانه‌های حتمی ظهور است و خروج او از آغاز تا انجام پانزده ماه به طول می‌کشد...

 

زمان آغاز قیام

بنابر روایت دیگری از امام جعفر صادق(ع)، قیام سفیانی در ماه رجب رخ خواهد داد.

قیام سفیانی

بنابر روایات متعدد آغاز حرکت سفیانی از وادی یابس است. اما بنابر روایتی در  به ‌نقل از ، آغاز حرکت سفیانی از روستایی به نام 

  • تثبیت قدرت
  • پیکار در عراق
  • بازگشت به شام

تثبیت قدرت

سفیانی در ابتدا دست به یک شورش زده و پس از ۶ ماه جنگ مداوم بر ۵ منطقهٔ دمشق، اردن، حمص، فلسطین و قنسرین غلبه می‌کند، سپس بر تمامی منطقه شام به جز لبنان مسلط شده و بر آنجا فرمانروایی می‌کند.

پیکار در عراق

او بعد از سلطه بر تمامی منطقه به عراق و حجاز لشکرکشی می‌کند. هدف اصلی او برای ورود به عراق، مقابله با سپاه ایران است که می‌خواهند که برای فتح سوریه و قدس از راه عراق به آنجا بروند.  سپس سپاه سفیانی وارد قرقیسیا می‌شود.

جنگ قرقیسیا

پس از ورود سفیانی به منطقهٔ قرقیسیا جنگی رخ می‌دهد که به جنگ قرقیسیا معروف است. قرقیسیا شهر کوچکی بوده در مدخل  در رود فرات که امروزه فقط خرابه‌های آن نزدیک شهر دیرالزور نزدیک مرز سوریه با عراق قرار دارد.

جنگ قرقیسیا در مرزهای سوریه، عراق و ترکیه به وقوع خواهد پیوست. دلیل اصلی این جنگ پیدا شدن فرات است. این گنج به صورت کوهی از طلا و نقره‌است که از درون فرات بیرون کشیده می‌شود.همهٔ مردم برای دستیابی به آن گنج وارد این سرزمین شده‌اند و به همین خاطر جنگ سختی رخ می‌دهد که به کشته شدن صدها هزار نفر می‌انجامد.

در روایات شیعیاز این نبرد به نام سفرهٔ الهی یاد شده، چون در آن سفیانی به جنگ با سفیانی و شیعیان هستند، می‌پردازد که این امر باعث کشته شدن بسیاری از سپاهیان سفیانی می‌شود.در این جنگ سفیانی بر سپاهیان . سپس سفیانی هفتاد هزار نفر از سپاهیانش را به سوی کوفه اعزام می‌کند.

اشغال عراق

حاکم عراق در زمان حملهٔ سپاه سفیانی فردی به نام شیصبانی استسپاه سفیانی متشکل از صد و سی هزار نفر، از سمت غرب به عراق وارد می‌شوند و به سپاهیان شیصبانی حمله کرده و تمامی سپاهیان او را از بین می‌برند. سفیانی با سلطه بر عراق، کشتار بزرگی را ترتیب می‌دهد. سپاه سفیانی در شهرهای بغداد، فاروق و .

سپاه سفیانی در عراق با نیروی مقاوم خاصی روبه‌رو نمی‌گردد. تنها گروه اندکی به رهبری مردی عجم که از اهل کوفه‌است با او به مقابله می‌پردازند ولی فرماندهٔ ارتش سفیانی او و نیروهایش را در منطقه‌ای میان حیره و کوفه بقتل می‌رسانند.

تنها چند هفته بعد از سلطهٔ سفیانی، به او خبر می‌رسد که سپاهیان ایران برای پیوستن به سپاهیان مهدی شروع به حرکت به سمت عراق کرده اند. نیروهای سفیانی در برابر آنها عقب نشینی می‌کنند و با آنها درگیر نمی‌شوند. دلیل اصلی این عدم رویارویی این است که سفیانی می‌خواهد بعد از پیوستن نیروهای ایران و یمن به سپاه مهدی به آنها حمله کند و تمامی مخالفان را یک جا شکست بدهد.

فرو رفتن لشکر سفیانی در زمین

حاکم حجاز که نمی‌تواند با سپاه حجت بن حسن (مهدی) مقابله کند از سفیانی می‌خواهد تا به کمک او بیاید. سفیانی سپاه خود را دو قسمت کرده، نیمی را به شام و نیمی را به حجاز می‌فرستد. سپاهیان او در ابتدا شهر مدینه را اشغال می‌کند و تمامی شیعیان شهر را قتل عام می‌کند. دوازده هزار نفر از سپاهیان سفیانی سپس به سمت شهر مکه می‌روند. آنگاه سپاهیان سفیانی که برای فتح مکه و کعبه به آن سو رفته‌اند در بیابان بیداء گرفتار حادثه‌ای عجیب می‌شوند و همگی به جز دو یا سه نفر درون زمین فرو می‌روند.

بازگشت به شام

نیروهای حجت بن حسن (مهدی) که به فرماندهی صالح ابن شعیب در منطقهٔ کوه سفید در حوالی شهر استخر مستقر شده‌اند با بقایای سپاهیان سفیانی در عراق در جنگی که به نبرد اهواز معروف است می‌پردازند.

نبرد قدس

بعد از جنگ اهواز، سپاهیان ایران به همراه سپاهیان حجت بن حسن (مهدی) به سمت شام لشکرکشی می‌کنندو در مرج عذرا در ۳۰ کیلومتری شهر دمشق اردو می‌زنند. در این هنگام، سفیانی به ملاقات حجت بن حسن (مهدی) می‌رود و تسلیم می‌شود اما در ادامه تحت تأثیر نزدیکان و پشتیبانانش از تسلیم شدن منصرف می‌شود، از دمشق عقب نشینی کرده و به رمله در فلسطین می‌رود. صالح ابن شعیب همراه با سپاهیانش که در حدود یک میلیون نفرهستند پس از گذشت از شام به فلسطین می‌روند و جنگ عظیمی میان آنان و سپاهیان سفیانی و پشتیبان‌های او در مناطق طبریه، صور، عکا و قدس در می‌گیرد که با شکست سفیانی به اتمام می‌رسد.

سرانجام قیام سفیانی

بعد از شکست‌های متعدد سپاهیان سفیانی، در جنگ‌های اهواز و قدس و حادثهٔ فرو رفتن سپاهیانش در زمین، او به دست یکی از سپاهیان حجت بن حسن (مهدی) دستگیر می‌شود و در کنار دریاچهٔ طبریه در ناحیهٔ ورودی قدس کشته می‌شود.


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 28 فروردين 1393 توسط محمد رضا توحیدی - سید ماهان حسنی


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 21 فروردين 1393 توسط محمد رضا توحیدی - سید ماهان حسنی

در پاسخ به اين پرسش، با توجّه به مسائل اعتقادى مانند: حكمت يا فلسفه غيبت، و نيز مسائل فقهى همچون استحباب شرعى ازدواج، و متونى كه مستقيم يا غير مستقيم دلالت بر ازدواج آن حضرت دارند، سه نظريّه وجود دارد: 

ـ نظريّه أوّل: عدّهاى معتقدند كه حضرت مهدى(عليه السلام) ازدواج كرده است، و براى اثبات اين نظريّه به دلائل ذيل استناد جسته اند.

الف: استحباب ازدواج:

 

ازدواج و نكاح در اسلام مستحبّ مؤكّد و سنّتى نبوى است، پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) نسبت به امر ازدواج و ترويج آن تأكيد داشته، و امّت خود را به اين امر تشويق و ترغيب ميكردند، و بارها فرمودهاند: «نكاح كنيد و با تشكيل خانواده بر تعداد خود بيافزاييد، كه من در روز قيامت به شما اگر چه فرزندى سقط شده باشد مباهات ميكنم»([1])

در احكام دين ازدواج سنّتى حسنه و مورد تأييد، و عزوبت (همسر نداشتن و مجرّد بودن) مكروه است.

و ازطرفى ازدواج نكردن، اعراض از سنّت رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) است، چرا كه آن حضرت(صلى الله عليه وآله وسلم)فرمود: «نكاح سنّت من است، و هر كس از آن اعراض كند (روى برگرداند و ازدواج نكند) از من نيست.»([2])

اكنون كه ساليان متمادى از عمر حضرت مهدى(عليه السلام) ميگذرد، آيا مي توان گفت: او مستحبّ مؤكّد را ترك، و مرتكب مكروه شده است؟ 

هرگز نميتوان اينگونه نتيجه گرفت، چرا كه او امام است، و در عمل به مستحبّات شرعى از همه مردم سزاوارتر است، پس او ازدواج كرده و داراى همسر ميباشد.

در كتاب «النجم الثاقب» در پاسخ منكرين وجود اهل و عيال براى امام مهدى(عليه السلام) چنين آمده است: «چگونه ترك خواهند كرد، چنين سنّت عظيمه جدّ اكرم خود را با آن همه ترغيب و تحريص كه در فعل آن و تهديد و تخويف در ترك آن شده، و سزاوارترين امّت در اخذ به سنّت پيغمبر امام هر عصر است، و تاكنون كسى ترك آن سنّت را از خصائص آن حضرت نشمرده است.»([3])

و نيز در كتاب «الشموس المضيئة» آمده است: «اگر در اين زمينه (داشتن همسر و خانواده) هيچ نقل روايى وجود نداشت، و فقط همين مطلبى كه آن حضرت با وجود سنّ زياد از نظر جسمي جوانى قويّ البنيه است... و نيز ميدانيم كه آن حضرت به سنّت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) عمل ميكند، در قبول اين مطلب كه آن جناب همسر و فرزندانى دارد كافى بود»([4])



ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 28 اسفند 1392 توسط محمد رضا توحیدی - سید ماهان حسنی

 

این هفته هم گذشت تو اما نیامدی

خورشید خانواده ی زهرا نیامدی

از جاده ی همیشه ی چشم انتظارها

ای آخرین مسافردنیا نیامدی

صبحی کنار جاده تو را منتظر شدیم

"آمد غروب،رفت وتوآقا نیامدی"

امروزمان که رفت چه خاکی به سر کنیم؟

آقای من ! اگر زد وفردا نیامدی

غیبت بهانه ای است که پاکیزه تر شویم

تا روبرویمان نشدی ، تا نیامدی!


نوشته شده در تاريخ جمعه 23 اسفند 1392 توسط محمد رضا توحیدی - سید ماهان حسنی

نايبان خاص امام زمان چه کسانى بودند؟

پاسخ: اوضاع پر اختناق وعدم پذيرش مردم سبب شد که امام زمان (عجل الله فرجه) از نظرها پنهان شود، وطبيعى است که امام در زمان غيبت صغرى مردم را به حال خود وانگذارد، لذا در اين زمان به وسيله چهار سفير مخصوص خود، با مسلمانان در حال تماس بود، وبسيارى از نيازمنديهاى مردم را از طريق نمايندگان خود، برطرف مى نمود.

مشخصات آن سفيران ونايبان بدين شرح وقرار است:

1- عثمان بن سعيد عمرى: وى به قبيله (بنى عمرو بن عامر) منسوب بوده است واز يازده سالگى افتخار خدمتگزارى به خاندان رسالت را داشته واز اصحاب امام هادى وحضرت عسکرى عليهما السلام به شمار مى رفت. او که وکيل مخصوص امام عسکرى (عليه السلام) بود آنچنان مورد وثوق واطمينان آن حضرت بود که درباره وى وفرزندش (محمد بن عثمان) فرمود: (عمرى وفرزند او مورد وثوق من هستند، هر چه از من به شما نقل کنند، حقيقتى است که از من شنيده اند ونقل مى نمايند؛ هر دو نفر آنها، مورد اعتماد من هستند، به سخنان ايشان گوش فرا دهيد ودستوراتشان را اجرا کنيد). (1)

عثمان بن سعيد، از معدود افرادى بود که در شرايط خاص آن زمان، از طرف امام عسکرى (عليه السلام) اجازه داشت که حضرت مهدى (عجل الله فرجه) را در خانه حضرتش به طور مکرر زيارت کند. وى در سال 300 هجرى قمرى وفات يافت.

2- محمد بن عثمان: او فرزند اولين نايب ووکيل امام عصر (عجل الله فرجه) است که زمان حضرت عسکرى (عليه السلام) را درک نموده است. دوران نيابت وسفارتش طولانى تر از او بود وهمواره نامه هاى شيعيان را به حضور امام زمان (عجل الله فرجه) رسانيده وپاسخ کتبى آنها را باز مى گرداند.

محمد بن على بن الاسود قمى گويد: محمد بن عثمان، قبرى براى خويش تهيه کرد، علتش را پرسيدم، گفت: (از جانب امام (عليه السلام) مامورم که کارهايم را جمع وجور کنم). دو ماه بعد از اين واقعه دار دنيا را وداع گفت.(2)

محمد بن عثمان، در حدود 50 سال عهده دار نيابت بود، ودر سال 304 يا 305 هجرى قمرى درگذشت.

3- حسين بن روح نوبختى: وى در روزگار خويش به عقل ودرايت اشتهار داشت. حسين بن روح از نزديکان ورازداران محمد بن عثمان بود که به فرمان امام زمان (عجل الله فرجه) بعد از وفات محمد، نيابت امام را به عهده داشت.

وقتى بيمارى محمد بن عثمان شدت يافت، گروهى از بزرگان ومعروفان شيعه، خدمتش رسيده از جانشين خود سؤال نمودند، جواب داد:

(حسين بن روح جانشين من ووکيل مورد اعتماد حضرت صاحب الامر (عليه السلام) است ودر کارها به وى رجوع کنيد، من از جانب امام مأمورم که حسين بن روح را به نيابت منصوب گردانم). (3)

وى در ماه شعبان سال 326 هجرى قمرى از دنيا رفت.

4- على بن محمد سمرى: چهارمين وآخرين نايب وسفير امام زمان (عجل الله فرجه) على سمرى يا سميرى است، که امام به خود او نوشته ودستور داده بود که تو، آخرين نايب مخصوص من هستى، ديگر نبايد کسى را به جاى خود معرفى کنى.

احمد بن ابراهيم گويد: روزى على بن محمد سمرى بدون مقدمه فرمود: خدا (على بن بابويه قمى) را رحمت کند. حاضرين تاريخ اين کلام را يادداشت نمودند. بعدا خبر رسيد که على بن بابويه، در همان روز از دنيا رفته است. خود سمرى نيز، در سال 329 وفات نمود.(4)

اين بود توضيح مختصرى پيرامون نايبان خاص امام عصر (عجل الله فرجه) در زمان غيبت صغرى، واما بعد از مرگ آخرين سفير، باب نيابت خصوصى بسته شد، وغيبت کبرى آغاز گرديد.

پي نوشته ها :

(1) سفينه البحار، محدث قمى، ج 2، ص 158.

(2) بحار الانوار، علامه مجلسى، ج 51، ص 351.

(3) همان ماخذ، ص 355.

(4) بحار الانوار، علامه مجلسى، ج 51، ص 360.


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 21 اسفند 1392 توسط محمد رضا توحیدی - سید ماهان حسنی

دوازدهمين حجت خدا حضرت صاحب الامر، امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف است که در قرآن کريم با عنوان بَقيَّةُ الله به آن امام اشاره شده است.

در مورد روز ولادت آن حضرت در منابع تاريخ اختلاف چنداني به چشم نمي‌خورد؛ زيرا از نظر اکثريت قريب به اتفاق مورخين و اشخاص صاحب نظر، روز پانزده شعبان به عنوان روز تولد آن بزرگوار پذيرفته شده است. اما در سال تولد وي اختلاف نظرهايي وجود دارد. بديهي است که‌اين اختلاف به دليل مخفي نگاه داشتن تولد آن حضرت به وجود آمده است.

شيخ مفيد سال تولد آن حضرت را 255 هجري ذکر کرده است، بنابراين آن بزرگوار در زمان رحلت پدر هنوز بيش از پنج سال از عمر پربرکتش را پشت سر نگذاشته بود. ثقة الاسلام كلينى نيز همان سال 255 هـ را سال تولد آن حضرت دانسته است. روايتي از حکيمه عمه امام حسن عسکري(ع) نيز حاکي از تولد امام در همان سال مي‌باشد.

در ميان پاره‌اي از فرق ـ که اشعري از آنها ياد مي‌کند ـ کساني بوده‌اند که تولد آن حضرت را، حتي هشت ماه پس از رحلت امام عسکري دانسته‌اند اين نظر، افزون بر آنکه با روايات زيادي منافات دارد با عقيده شيعه مبني بر اين که زمين هرگز از حجت خدا خالي نمي‌ماند، توافق ندارد.

قول ديگر حاکي از آن است که آن حضرت در سال 258 چشم به جهان گشوده است. مسعودي در اثبات الوصية ‌سن آن بزرگوار را در آغاز غيبت صغري چهار سال و هفت ماه دانسته که بنابر آن احتمال دارد تولد امام در سال 256 هـ باشد.

با همه‌اينها روشن است که سال 255 که مبتني بر حديثي مستند از حکيمه (دختر امام جواد ـ ع) است، مورد تأييد اکثريت مورخين مي‌باشد. اين روايت گزارش نسبتاً دقيقي درباره تولد امام از قول حکيمه، عمه امام عسکري(ع) ارائه مي‌دهد. حکيمه خاتون مي‌گويد: امام عسکري(ع) با پيکي از من خواست: امشب هنگام افطار پيش ما بيا تا خدا تو را به ديدار حجت خود و خليفه پس از من شادمان کند.  آن شب را به خانه امام عسکري(ع) رفتم و در آنجا ماندم تا آن فرزند متولد شد.                                                                                                     حکيمه خاتون در روايت ديگري مي‌گويد: فرداي آن روز باز به خانه برادر زاده‌ام آمدم اما آن کودک را نديدم، وقتي سراغ او را از برادر زاده‌ام گرفتم فرمود: او را به همان کسي سپرديم که مادر موسي فرزندش را به او سپرد؛ هفت روز بعد به دستور امام به خانه او رفتم و برادر زاده‌ام در حالي که فرزند خود را در آغوش گرفته بود خطاب به وي فرمود: پسرم سخن بگو و آن کودک لب به سخن گشود بس از اداي شهادتين تصريح به امامت و ولايت تک تک ائمه معصومين فرموده و سپس اين آيه را تلاوت فرمود: وَ نُريدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَي الَّذين اسْتُضْعِفُوا...


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 27 بهمن 1392 توسط محمد رضا توحیدی - سید ماهان حسنی


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 27 بهمن 1392 توسط محمد رضا توحیدی - سید ماهان حسنی

وقت ظهور آن حضرت براى هيچ كس جز خداوند متعال معلوم نيست و كسانى كه وقت ظهور را تعيين مى كنند، دروغگو شمرده شده اند ولى علايم و نشانه هاى بسيارى براى ظهور آن حضرت در كتابهاى حديث ثبت شده است كه ذكر تمام آنها از حوصله اين مجموعه خارج است .
علايم ظهور به دو دسته كلى تقسيم مى شوند  علايم حتمى و علايم غير حتمى چنانكه فضيل بن يسار از امام باقر (ع) روايت كرده است كه آن حضرت فرمود:

 

نشانه هاى ظهور دو دسته هستند  يكى نشانه هاى حتمى و ديگرنشانه هاى غير حتمى، خروج سفيانى از نشانه هاى حتمى است كه راهى جز آن نيست.
منظور از علايم حتمى آن است كه به هيچ قيد و شرطى مشروط نيست و قبل از ظهور بايد واقع شود مقصود از علايم غير حتمى آن است كه حوادثى به طور مطلق و حتم از نشانه هاى ظهور نيست بلكه مشروط به شرطى است كه اگر آن شرط تحقق يابد مشروط نيز متحقق مى شود و اگر شرط مفقود شود مشروط نيز تحقق نمى يابد.

اما علايم غير حتمى بسيارند كه به يك روايت از امام صادق (ع) اكتفا مى كنيم كه در اين روايت چنان روى علايم و مفاسد انگشت گذارده شده كه گويى اين پيشگويى مربوط به 13 يا 14 قرن پيش نيست بلكه مربوط به همين قرن است و امروز كه بسيارى از آنها را با چشم خود مى بينيم، قبول مى كنيم كه به راستى معجزه آساست .
امام صادق (ع) در اين روايت به 119 نشانه و علامت از علايم ظهور اشاره مى كند ما در اينجا فقط به ذكر برخى از آن مواد 119 گانه اشاره مى نماييم.
حضرت صادق (ع) به يكى از يارانش فرمود:

 

1 ـ هرگاه ديدى كه حق بميرد و طرفدارانش نابود شوند 
2 ـ ديدى كه ظلم وستم فراگير شده است 
3 ـ و ديدى كه قرآن فرسوده و بدعت هايى از روى هوا و هوس در مفاهيم آن آمده است 
4 ـ و ديدى كه دين خدا(عملا) تو خالى شده و همانند ظرفى آن را واژگون سازند 
5 ـ و ديدى كه كارهاى بد آشكار شده و از آن نهى نمى شود و بدكاران بازخواست نمى شوند 
6 ـ وديدى كه مردان به مردان و زنان به زنان اكتفا كنند 
7 ـ و ديدى كه شخص بدكار دروغ مى گويد و كسى دروغ و نسبت نارواى او را ردّ نمى كند 
8 ـ و ديدى كه بچه ها به بزرگان احترام نمى گذارند 
9 ـ و ديدى كه قطع پيوند خويشاوندى شود 
10 ـو ديدى كه بدكار را ستايش كنند و او شاد شود و سخن بدش بر او نگردد
11 ـ و ديدى كه نوجوانان پسر همان كنند كه زنان مى كنند 
12 ـ و ديدى كه زنان با زنان ازدواج كنند 
13 ـ و ديدى كه انسانها اموال خود را به غير اطاعت خدا مصرف مى كنند و كسى مانع نمى شود 
14 ـ و ديدى كه افراد با كار و تلاش نامناسب مؤمن به خدا پناه مى برند 
15 ـ و ديدى كه مدّاحى دروغين از اشخاص زياد مى شود 
16 ـ و ديدى كه همسايه همسايه خود را اذيت مى كند و از آن جلوگيرى نمى شود
17 ـ و ديدى كه كافر به خاطر سختى مؤمن شاد است 
18 ـ و ديدى كه شراب را آشكارا مى آشامند و براى نوشيدن آن كنار هم مى نشينند و از خداى متعال نمى ترسند 
19 ـ و ديدى كسى كه امر به معروف مى كند، خوار و ذليل است 
20 ـ وديدى كه آدم بدكار در آنچه خداوند دوست ندارد، نيرومند و مورد ستايش است 
21 ـ و ديدى كه اهل قرآن و دوستان آنها خوارند
22 ـ و ديدى كه مردم به شهادت و گواهى ناحق اعتماد مى كنند 
23 ـ و ديدى كه جرأت بر گناه آشكار شود و ديگر كسى براى انجام آن منتظر تاريكى شب نگردد
24 ـ و ديدى كه مؤمن نتواند نهى از منكر كند مگر در قلبش 
25 ـ و ديدى كه واليان در قضاوت رشوه بگيرند 
26 ـ و ديدى كه پستهاى مهم واليان بر اساس مزايده است نه بر اساس شايستگى 
27 ـ و ديدى كه مردم را از روى تهمت و يا سوء ظن بكشند 
28 ـ و ديدى كه شنيدن سخن حق بر مردم سنگين است ولى شنيدن باطل برايشان آسان است 
29 ـ و ديدى كه همسايه از ترس زبان به همسايه احترام مى گذارد 
30 ـ و ديدى كه حدود الهى تعطيل مى شود و طبق هوى و هوس عمل مى شود 
31 ـ و ديدى كه معاش انسان از كم فروشى به دست مى آيد 
32 ـ و ديدى كه مرد به خاطر دنيايش رياست مى كند
33 ـ و ديدى كه نماز را سبك شمارند 
34 ـ و ديدى انسان ثروت زيادى جمع كرده ولى از آغاز آن تا آخر زكاتش را نداده است 
35 ـ وديدى كه دلهاى مردم سخت و ديدگانشان خشك و ياد خدا برايشان گران است 
36 ـ و ديدى كه بر سر كسبهاى حرام آشكارا رقابت مى كنند 
37 ـ و ديدى نماز خوان براى خود نمايى نماز مى خواند 
38 ـ و ديدى مردم در اطراف قدرتمندانند 
39 ـ و ديدى طالب حلال سرزنش و مذمت مى شود و طالب حرام ستايش و احترام مى گردد
40 ـ و ديدى در مكه و مدينه كارهايى مى كنند كه خدا دوست ندارد و كسى از آن جلوگيرى نمى كند و هيچ كس بين آنها و كارهاى بدشان مانع نمى شود
41 ـ و ديدى كه به فقير چيزى دهند كه به او بخندند ولى در غير خدا ترحّم است 
42 ـ و ديدى كه مردم مانند حيوانات در انظار يكديگر عمل جنسى بجا آورند و كسى از ترس مردم از آن جلوگيرى نمى كند 
43 ـ و ديدى كه عقوق پدر و مادر رواج دارد و فرزندان هيچ احترامى براى آنها قائل نيستند بلكه نزد فرزند از همه بدترند 
44 ـ و ديدى كه پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد و پدر و مادرش را نفرين كند و از مرگشان شاد گردد
45 ـ و ديدى كه اگر روزى بر مردى بگذرد ولى او در آن روز گناه بزرگى مانند بدكارى، كم فروشى و زشتى انجام نداده، ناراحت است 
46 ـ و ديدى كه قدرتمندان غذاى عمومى مردم را احتكار كنند 
47 ـ و ديدى كه اموال خويشان پيامبر ص (خمس) در راه باطل تقسيم مى گردد و با آن قمار بازى و شرابخورى شود 
48 ـ و ديدى كه همّ و هدف مردم شكمشان و شهوتشان است
49 ـ و ديدى كه صدقه را با وساطت ديگران و بدون رضاى خداوند و به خاطر در خواست مردم بدهند 
50 ـ و ديدى كه نشانه هاى برجسته حق ويران شده است، در اين وقت خود را حفظ كن و از خدا بخواه كه از خطرات گناه نجاتت بدهد.

 

 



ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 27 بهمن 1392 توسط محمد رضا توحیدی - سید ماهان حسنی

علايم و نشانه هاى حتمى، آن است كه به هيچ قيد و شرطى مقيّد و مشروط نيست و قبل از ظهور بايد واقع شود با استفاده از روايات معصومين علايم حتمى الوقوع عبارتند از:
1ـ امام صادق (ع) فرمود:
پيش از ظهور قائم (عج) پنج نشانه حتمى است: خروج يمانى و سُفيانى، صيحه آسمانى، قتل نفس زكيّه، و فرو رفتن در بيابان.
2 ـ و نيز در جاى ديگر امام صادق (ع) فرموده است:

وقوع ندا از امور حتمى است و سفيانى از امور حتمى است و يمانى از امور حتمى است و كشته شدن نفس زكيه از امور حتمى است و كف دستى كه از افق آسمان بيرون مى آيد، از امور حتميه است.
 
و اضافه فرمود:

و نيز وحشتى در ماه رمضان است كه خفته را بيدار مى كند و شخص بيدار را به وحشت انداخته و دوشيزگان پرده نشين را از پشت پرده بيرون آورد.
3 ـ حضرت على (ع) از رسول خدا (ص) روايت نموده كه فرمود: ده چيز است كه پيش از ظهور به وقوع خواهد پيوست.

1ـ سفيانى 
2 ـ دجّال 
3 ـ دخان 
4ـ دابّه 
5 ـ خروج قائم 
6 ـ طلوع خورشيد ازمغرب 
7 ـ نزول عيسى 
8 ـ خسوف در مشرق 
9 ـ خسوف در جزيره العرب 
10 ـ آتشى كه از مركز عدن شعله مى كشد و مردم را به سوى بيابان محشر هدايت مى كند.


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 27 بهمن 1392 توسط محمد رضا توحیدی - سید ماهان حسنی
ساعت فلش مذهبی